طلوع و غروب حیات

ساخت وبلاگ
در حالیکه با طلوع صبح خود را به خنکای صبحگاهی می سپارم

نمیدانم چرا این روزها زیاد به رفتن فکر می کنم !

احساس میکنم مزه ی گس مرگ را در کام خود احساس میکنم 

چبزی شبیه یک خیال تلخ شبیه یک ترس مرموز از چگونه رفتن !

لرزشی را در وجودم لمس میکنم و در این واقعیت محض

خودم را معلق میان بودن و نبودن احساس میکنم و به کارهایی

که ناتمام مانده در این مسیر پرپیچ و خم به دست سرنوشت

می سپارم!

خدا را می ستایم که هنوز فرصت حیات بخشیده است و وجودم را 

به او می سپارم تا در پیچ و خم این زندگی و وصل به سرای باقی

تنهایم نگذارد.

 

 

 

دلتنگ...
ما را در سایت دلتنگ دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : farzaneh45 بازدید : 125 تاريخ : پنجشنبه 11 بهمن 1397 ساعت: 15:45